English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3356 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
downsize U که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
Theyre twins and it is impossible to know one from the other . U آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
pnp transistor U emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
ttl U SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
straight out <idiom> U آشکارا
flat-out <idiom> U آشکارا
paged address U که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
affront آشکارا توهین کردن
say one's piece <idiom> U آشکارا نظر خودرا گفتن
coincidence function U پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
out- U اخراج کردن اخراج شدن
outed U اخراج کردن اخراج شدن
red card U علامت اخراج اخراج بازیگر
out U اخراج کردن اخراج شدن
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
manager U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
managers U برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
dismissal U اخراج
dismissals U اخراج
foul out U اخراج
evacuation U اخراج
firing U اخراج
disqualified U اخراج
disqualifies U اخراج
the boot U اخراج
dislodgement U اخراج
ejection U اخراج
deposal U اخراج
excomminucation U اخراج
extrusion U اخراج
out lawry U اخراج
deported U اخراج
eviction U اخراج
deports U اخراج
deport U اخراج
expulsions U اخراج
ouster U اخراج
expulsion U اخراج
evictions U اخراج
deporting U اخراج
exclusion U اخراج
disqualify U اخراج
disqualifying U اخراج
lay off U اخراج
banishment U اخراج
deportation U اخراج
rustication U اخراج
expels U اخراج کردن
expel U اخراج کردن
expelling U اخراج کردن
dismissals U انفصال اخراج
deportee U اخراج شده
avaunt U دستور اخراج
deportees U اخراج شده
dismissal U اخراج از شغل
expelled U اخراج کردن
canning U اخراج کردن
suspensions U اخراج موقت
deportation U اخراج از کشور
let go <idiom> U اخراج شدن
oust U اخراج کردن
give someone the ax <idiom> U اخراج شدن
get the ax <idiom> U اخراج شدن
ousted U اخراج کردن
ousting U اخراج کردن
ousts U اخراج کردن
can U اخراج کردن
cans U اخراج کردن
eviction U اخراج کردن
suspension U اخراج موقت
dismissals U اخراج از شغل
evictions U اخراج کردن
walking papers <idiom> U برگه اخراج
swopping U اخراج کردن
swops U اخراج کردن
send-off U اخراج بازیگر
send-offs U اخراج بازیگر
clearing out [of a place] U اخراج [از مکانی]
expellable U قابل اخراج
exorcise U اخراج کردن
excommunicable U سزاوارتکفیریا اخراج
swopped U اخراج کردن
swaps U اخراج کردن
to expel [from] U اخراج کردن [از]
send off U اخراج بازیگر
outed U اخراج بازیگر
dis- U اخراج کردن
xenelasia U اخراج بیگانگان
swap U اخراج کردن
out- U اخراج بازیگر
swapped U اخراج کردن
out U اخراج بازیگر
out with U اخراج کردن
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
reseau U اخراج اشعه
cast out U اخراج کردن
brush off U اخراج بی ادبانه
dismissals U اخراج از خدمت
send down U اخراج کردن
dismissal U اخراج از خدمت
dismissal U انفصال اخراج
dismission U انفصال اخراج
expulsion U اخراج از کشور
expulsions U اخراج از کشور
attachment U دنبال
pick-up artist U زن دنبال کن
philanderers U زن دنبال کن
philanderer U زن دنبال کن
player [American E] U زن دنبال کن
parsmip nose U دنبال چه
pursuits U دنبال
pope's nose U دنبال چه
in the wake of U در دنبال
pursuit U دنبال
pickup artist U زن دنبال کن
rear U دنبال
dangler U دنبال رو
rears U دنبال
reared U دنبال
rearing U دنبال
ejectable U قابل دفع یا اخراج
dismissing U سوزاندن توپزن و اخراج او
dismisses U سوزاندن توپزن و اخراج او
dismiss U سوزاندن توپزن و اخراج او
discharges U اخراج تخلیه الکتریکی
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
rusticate U با اخراج تنبیه کردن
sacks U اخراج کردن یاشدن
explusion foul U خطای منجر به اخراج
wrongful dismissal U انفصال یا اخراج ناروا
boot U اخراج چاره یافایده
pink slip <idiom> U برگه اخراج از شغل
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
sacked U اخراج کردن یاشدن
sack U اخراج کردن یاشدن
misconduct penalty U جریمه 01 دقیقه اخراج
continues U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
tandom connection U اتصال دنبال هم
course U :دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
chasers U دنبال کننده
chaser U دنبال کننده
reopening U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
roil U دنبال هم دویدن
tracked U دنبال کردن
track U دنبال کردن
trackers U دنبال کننده
dogs U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
dog U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
tracker U دنبال کننده
pursuant U دنبال کننده
to give chase U دنبال کردن
graph follower U دنبال گر گراف
give chase U دنبال کردن
continuator U دنبال کننده
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
chased U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
chasing U دنبال کردن
traces U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
bad conduct discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت
back azimuth method U گرای معکوس در اخراج اشعه
He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
somebody's days are numbered <idiom> U از کار اخراج شدن کسی
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
Recent search history Forum search
2New Format
2Some of my translations are missing !
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1They decided to buy the company outright.
1The outright abolition of the death penalty.
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com